معرفی وبلاگ فرش ایرانی
به نام پروردگار هستیبخش
سلام؛
دوست دارم دوستت بدارم تا دوست داشتن در دروازههای شهر دور افتاده دلتنگان دور نزند و در سیاهی شب شرمگین نگردد.
دوست دارم دوستت بدارم، اگرچه در دیار دردها درمان دوستی دوست نداشتن است.
ولی من از دیار دوست سخن میگویم؛ جایی که کبوترها کوکب کردار را به آرزوی آزادهها آزین بندی کردهاند قصری که قصوری در آن نیست صبحی که شاهدی برای زیباییاش ندارم و غروبی که هیچ غریبی را نمیپذیرد قفل خانه را با کلیدی از مهر باز کرده سلام میکنم میزبان مرا فراخواسته و به پذیرایی دعوت میکند در پذیرایی تو را میبینم که چه زیبا زیبایی طبیعت را در تار و پودی ازگره به تصویر کشیدهای. هرگز! هرگز!
پا روی تو نمیگذارم
تویی که دختران کاشان
چشمهایشان را پای تو گذاشتهاند
فرش ایرانی
فرش ایرانی